زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

زهرا عشق مامان و بابا

234-یک روز برفــــــــی

امروز هوایِ شهر ما حسابی برفی بود و همه جا سفید پوش شده . سه روز پیش هم برف زیادی باریده بود و همه ی مدارس تعطیل بود . امروز قرار بود با زهرا بریم بیرون و آب و هوایی عوض کنیم ولی بخاطر برفِ شدید خونه نشین شدیم و حسابی خوصله مون سر رفت . زهرا کمی از پنجره ی آشپزخونه کوچه رو تماشا کرد و گزارش هواشناسی رو به من میداد ، آخه بخاطر سرماخوردگیش نمیشد ببرمش توی حیاط برف بازی کنه . بعد از ظهر شروع کردیم به درست کردن کاردستی های عسلکم و کمی سرگرم شدیم .                     ...
6 دی 1392

239-عزیزم تولدت مبارک

  همسر عزیزم خوشبختیِ من در بودنِ با تو است و اول دی ، روزِ تولد تو تقدیرِ خوشبختیِ من است . یک سبد احساس را با تو قسمت میکنم در شبِ میلادِ تو جان نثارت میکنم عشقِ زیبایِ تو را رونقِ دل میکنم با تو ای زیباترین احســــاسِ بودن میکنم .... .  . عزیزم تولدت مبارک             ...
3 دی 1392

237-یلـــــــــــدایِ سال 92

یلــــــدای امسال هم شکر خدا خیلی عالی بود و همه دور هم سلامت و شاد بودیم . به همگی خوش گذشت و تا دیر وقت جمعمون توی خونه ی مامان جون جمع بود . این هم از عکسهای شب یلـــــــــدای سال ٩٢ این هم عکسِ دونه های انارِ ما که هزارماشالله یکی از یکی نازترند.                    نویــــــد و زهـــــــرا و آنیســــــا فسقلی های قرمز پوش دورِ سفره ی شب یلدا عروسک خوشگلِ من که چاقو بدست شدیدا منتظره که حتما...
3 دی 1392

235-شب یلدا

          یه سلام گرم و صمیمی به همه ی دوستای گلم .  سه ماه پاییز هم به همین زودی تموم شد و به سلامتی رسیدیم به شب یلدا . پاییز امسال توی شهر ما خیلی خیلی سرد و برفی بود و اکثرا دماش توی آذر ماه زیر صفر بود ، امیدوارم زمستون دیگه از این سردتر نشه . جوجه های آخر پاییز رو شمردید؟؟؟  جوجه ی من الان توی مهدکودک هست و قراره با سرویس بیاد خونه ی مامان جون . امسال هم مثل هر سال و به لطف خدای مهربون شب یلدا خونه ی مامان جون ( مامان من ) دور هم هستیم . دیشب هم دور اول پیشواز از شب یلدا رو خونه ی مامان بابایی برگزار کردیم و خیلی خیلی خوش گذشت . امیدوارم این شب به همت...
2 دی 1392